سیزده به درِ 93-دومین 13 به در
پارسال که اولین 13 به در بود با خاله شیرین بودیم یادش بخیر چقدر نی نی و نپلوووو بودی امسال هم طبق معمولِ هر سا ل باغِ بابابزرگت بودیم ،ما دیرتر رفتیم تا شما خسته نشی،هوا خیلی خوب بود و افتابی بود ولی جایی که سایه بود خیلی سرد بود،ساعت 5:30 هم رفتیم شیخ موسی و شیرگاه دور زدیم (شیرگاه که رفتتیم کلی دنبالِ خونه ی توی سریالِ پایتختگشتیم پیدا نکردیم) ادامه ی سیزده به در 92 با عکس شبیه جوجه شدی قربونِت برم من تا دلت بخواد ببعی دیدی و دنبالشون کردی وقتی هم که داشتیم میرفتیم عمه بردتت پیشه یه بره و کلی بهش دست زدی و با صدای نازک میگفتی ...
نویسنده :
Persian mom
10:06
واکسن 18 ماهگی-18 ماهگیت هم یا تاخیر مبارک گل پسر
سلام به پسر نازو مهربون و دوست داشتنی ، دیگه مرد شدی مامانی ، واکسنتم که زدی و رفت تا 6 سالگی،وای خیلی خوبه خیالم راحت شد حالا حالا ها واکسن نداری، طبق معمول من تو ماشین بودم و بابایی با عمه شمارو بردن ، وزنت 11 کیلو،قدت 89. بقیه رو یادم نیس ولی گفتن همه چی خوبه و قدتم بلنده فدات شم من ، یکی تو دسته راست و یکی تو دسته چپ زدن و دسته چپت 2 روز ورم داشت و خوب شد موقعه واکسن اولی یه کوچولو گریه کردی ولی دومی دیگه اشکت درومد ،کلا واکسن هایی که تو دست زدی زیاد گریه نکردی رونِ پا خیلی دردش بیشتره ، دندونِ 12 هم تو راهه و باد کرده کرسی سمتِ چپ پایین، همش دستت تو دهنته یا مارو گاز میگیری. از عید دیدنی هامون بگم که هر روز حد اقل خونه ی...
نویسنده :
Persian mom
3:09
سال 1393 مبارک
پسر قشنگم سال نو مبارک برات بهترین آرزوهارو لحظه ی تحویل سال کردم ،ایشالله امسال هم برای منو تو و بابایی سال خوبی باشه و البته برای همه ....واکسنه 18 ماهگیت هم فردا میزنی به امید خدا بی دردسر میگذره . ...
نویسنده :
Persian mom
17:50