ارمیاارمیا، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 13 روز سن داره

[کـودکــانهـ ـهایـــ اِرمــیـا]

سیزده به درِ 93-دومین 13 به در

پارسال که اولین 13 به در بود با خاله شیرین بودیم یادش بخیر چقدر نی نی  و نپلوووو بودی   امسال هم طبق معمولِ هر سا ل باغِ بابابزرگت بودیم ،ما دیرتر رفتیم تا شما خسته نشی،هوا خیلی خوب بود و افتابی بود ولی جایی که سایه بود خیلی سرد بود،ساعت 5:30 هم رفتیم شیخ موسی و شیرگاه دور زدیم (شیرگاه که رفتتیم کلی دنبالِ خونه ی توی سریالِ پایتختگشتیم پیدا نکردیم) ادامه ی سیزده به در 92 با عکس  شبیه جوجه شدی قربونِت برم من تا دلت بخواد ببعی دیدی و دنبالشون کردی وقتی هم که داشتیم میرفتیم عمه بردتت پیشه یه بره و کلی بهش دست زدی و با صدای نازک میگفتی ...
18 فروردين 1393

واکسن 18 ماهگی-18 ماهگیت هم یا تاخیر مبارک گل پسر

سلام به پسر نازو مهربون و دوست داشتنی ، دیگه مرد شدی مامانی ، واکسنتم که زدی و رفت تا 6 سالگی،وای خیلی خوبه خیالم راحت شد حالا حالا ها واکسن نداری، طبق معمول من تو ماشین بودم و بابایی با عمه شمارو بردن ، وزنت 11 کیلو،قدت 89. بقیه رو یادم نیس ولی گفتن همه چی خوبه و قدتم بلنده فدات شم من ، یکی تو دسته راست و یکی تو دسته چپ زدن و دسته چپت 2 روز ورم داشت و خوب شد موقعه واکسن اولی یه کوچولو گریه کردی ولی دومی دیگه اشکت درومد ،کلا واکسن هایی که تو دست زدی زیاد گریه نکردی رونِ پا خیلی دردش بیشتره ، دندونِ 12 هم تو راهه و باد کرده کرسی سمتِ چپ پایین، همش دستت تو دهنته یا مارو گاز میگیری.   از عید دیدنی هامون بگم که هر روز حد اقل خونه ی...
15 فروردين 1393

سال 1393 مبارک

پسر قشنگم سال نو مبارک برات بهترین آرزوهارو لحظه ی تحویل سال کردم ،ایشالله امسال هم برای منو تو و بابایی سال خوبی باشه و البته برای همه ....واکسنه 18 ماهگیت هم فردا میزنی به امید خدا بی دردسر میگذره .  ...
4 فروردين 1393
1